طهرانیمقدمها و حاجیزادهها با مدد گرفتن از حضرت امیر هم برای تهران تا تلآویو معبر هوایی زدند و هم با رمز «غدیر» آسمانی شدند.
روایتپرس-سولماز عنایتی: اگر سال و ماه تقویم را زیر و زبر کنیم و در ایستگاه ۱۶ مهر سال ۵۹ پیاده شویم به تن زخمی دزفول میرسیم؛ زخمی که با اصابت راکتهای فراگ ۷ عمیق شد و ۷۰ شهید و ۳۰۰ مجروح به جا گذاشت.
آن روزها زخم روی زخم ضرب میشد؛ این را روزگار سخت سال ۵۹ میگوید حتی بیشتر از ۵۹، سالهای ۶۰ تا ۶۲ هم زبان باز کردند و از اصابت بیش از ۶۵ فروند راكت و موشك در انواع مختلف به دزفول گفتند.
و این یعنی در گاهشمار مقدس ایران روزهایی بود که جراحت ریشه دوانده بود و یحتمل ایران ما تنها با شلیك منور بر فراز شهرهای بصره و خانقین پاسخ این نیش گزنده دشمن را میداد.
پاسخی که کارساز نبود و جواب حملات گاه و بیگاه دشمن را نمیداد؛ آخر برد خمپارهها و توپهای ما آنقدر بلند نبود که پاسخ دندانشکن موشكبارانهای رژیم بعث تا بن دندان مسلح باشد.
غیرت موشکی
اما اصابت موشکهای پس و پیش تقویم بعث خیلی به غیرت طهرانیها برخورد؛ اصابتی که گوش به گوش میرسید و سینه به سینه نقل میشد. همین تن زخمی چهارگوشه ایران بس بود تا طهرانیها دست به کار و سوم آبان سال ۶۳ یک تیم ۱۳ نفره برای آموزش شلیك موشك راهی سوریه شوند.
به گمانم در بحبوحه جنگ و موشکباران به تن لحظات اراده پوشاندند و دست به کار ساختن زدند؛ ایران را با زخمه درد ترک گفتند و قامت بر آموزش و تحول در پادگان تیپ ۱۵۵ موشكی ارتش سوریه در دمشق بستند تا رفوگر این جراحات باشند.
از بام تا شام یاد گرفتن و روی موج دلدادگی هر کدام به قاعده چند نفر تیم شدند و با انگیزهای چون وطن از دقیقه و ثانیه هم نگذشتند تا اینکه قرعه روزهای پرالتهاب جنگ به ۱۱ دی ماه سال ۶۳ رسید و گروه خبره ایرانی راهی طهران شد.
عاشقان به مام وطن به فتوای دل در دو گروه خلاصه شدند؛ گروهی از طهرانیها که قامت دفاع با رخت آموزش بستند و دیگری حاجیزادهها که در پادگان شهید منتظری كاری بس بزرگ را بنیان گذاشتند، یعنی آغاز فاز عملیاتی «تیپ موشكی حدید» را فراهم آوردند.
حاجیزاده، امتداد طهرانیمقدم
حسن طهرانیمقدم از راه دور و امیرعلی حاجیزاده در همین حوالی بستر لازم برای آغاز فعالیت اولین تیم موشكی سپاه را با مهندسی معکوس موشکهای از لیبی آمده فراهم آوردند و از سال ۶۳ کمر همت بستند تا ایران، ایران سال ۵۹ نه! ایران موشکی باشد با قدرت بیمثال و صنایع ناب دفاعی.
انگار که رفاقت دو افسر جوان یگان هوایی سپاه نسخه شهامت شده باشد در همسایگی جنگ تحمیلی؛ شجاعت با مطلع شهادت را پیشه کرده و دست به ساخت و ساز زده باشند. آنقدری ساختند که طهرانی، پدر موشکی ایران شد و حاجیزاده، راهبر این صنعت دفاعی.
سستی و غم و تردید نه! اما تلاش و تقلای این دو افسر جوان در چهار دهه پیش همین دیروز و پسین دیروز جواب داد و ایران دیروز نه! ایران موشکی امروز جلوی دشمن غاصب ایستاد.
هدف دشمن دیروز و امروز غصب بود اما ایران دیروز دست خالی تن با تانک جنگید و باز ایستاد و یک وجبش که نه، حتی کمتر از ذره هم به دست دشمن نداد و امروز هم با موشک و همت طهرانیها و حاجیزادهها با اسم رمز یا امیرالمومنین(ع) دست دشمن را کوتاه کرد.
از سوز دزفول تا سوت سجیل
اگر سال و ماه تقویم را باز تورق و در ایستگاه ۲۳ خردادماه سال ۱۴۰۴ تأمل کنیم، دیگر خبری از شلیک منور نیست که پاسخ دندانشکن نباشد؛ این بار طهرانیمقدم و حاجیزاده ایران را تا بن دندان به سلاح موشکی با روحیه عاشورایی تجهیز کردند و در بزنگاهها سجیل و خیبر ساختند.
قرعه این بار صفحه به صفحه روزشمار به تار عشق و پود ارادت طهرانیمقدم و حاجیزاده دو یار غار موشکی افتاده تا روایت لحظات موشکیشان را بازگو کند و شهادتشان را تبریک گوید.
حالا دو افسر جوان دیروز تقویم ایران دو قدرت بلامنازع جهان شناخته شدند؛ دو فرماندهی که همیشه در رکاب کشور بودند و سر سوزنی به دشمن رکاب نداند، دست آخر هم به آسمان پل بستند و سرفراز به دیدار یار شتافتند.
قصهای کوتاه اما پرطمطراق با تلاشی به بلندای غیرت ایران و ایرانی؛ روایتی که از پیچ و مهره و موشک حرف برای گفتن دارد تا مهر و مودت و وطنپرستی. روایتی که آغاز و پایانش با توسل بر حضرت امیر به ثمر نشسته و در نهایت دشمن را به خاری انداخته است؛ عین حکایت خیبر.
پژواک ذوالفقار در آسمان؛ از خیبر تا تلآویو
گویی حماسه خیبر و اسم رمز یا امیر بابی شد برای دفاع موشکی ایران و ویرانی تلآویو با طنین نام یاامیرالمومنین در چشم برهم زدنی در حوالی تابستان ۱۴۰۴.
چنانچه که رد طهرانیها و حاجیزادهها سقف سربی دنیا را از طهران تا تلآویو ۱۲ شب روشن نگاه داشت و همتشان باز با توسل به حضرت امیر، خیبرگونه گنبد آهنین را پوشالی کرد.
درود بر سربازترین سردارهای ایران که دم به دم در خط حضرت امیر و در میدان نبرد حتی در زمان شهادت حی و حاضر بودند و رشک دنیا را برانگیختند؛ ستونهای دفاعی مسلمانانی که بار دیگر در ایستگاه ۱۴۰۴ خیبر به راه انداختند و موازنه قدرت را بر هم زدند و گنبد آهنین رژیم جعلی را زیر گامهای محکم و آهنینشان فروریختند.
و اما پایان حضور زمینی این دو شهید با حضرت امیر گره خورده؛ طهرانیمقدم در آستانه غدیر سال ۹۰ آسمانی شد و ۱۴ سال بعد باز در آستانه غدیر ۱۴۰۴ حاجیزاده از زمین رخت بربست.
به راستی که دستانی پرتوان، ایمانی قوی و ارادهای راسخ نسخه خیبر این سده شد و حضرت امیر پشتیبان سربازترین سردارهای این دیار، سربازانی بیادعا و خدوم برای ایران، ایرانی مانا و جاودان.
شهید طهرانیمقدم در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۰ در ملارد به شهادت رسید و سردار حاجیزاده در ۲۳ خرداد در پی حملات متجاوزانه اسرائیل به ایران شهید شد.